معنی قاضى اموات هندوها
حل جدول
یاما
قاضى اموات در باور هندوها
یاما
قاضى اموات در باور هندوها
نیروانا
یاما
قاضی اموات هندوها
یاما
قاضى اموات در ادیان هندو
یاما
قاضى مردگان در باور هندوها
یاما
اموات
درگذشتگان
قاضی اموات در باور هندوها
یاما
لغت نامه دهخدا
اموات. [اَم ْ] (ع اِ) ج ِ میت. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). مردگان. درگذشتگان: و تواتر دخلها و احیاء اموات بعدل متعلق است. (کلیله و دمنه).
- اموات احمر؛ کنایه از مقتولان و شهیدان. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به میت شود.
|| ج ِ اَمَه. (ناظم الاطباء) (آنندراج). کنیزکان. (آنندراج). رجوع به اَمه شود.
فرهنگ فارسی آزاد
اَمْوات، مردگان (مفرد: مَیِّت و مَیْت)،
فرهنگ معین
(اَ) [ع.] (اِ.) جِ میُت، مردگان، درگذشتگان.
فرهنگ عمید
میت
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد
1420